خبرگزاری مهر، گروه استان ها: چهاردهمین نشست سرپرستان استانی خبرگزاری مهر، صبح چهارشنبه با شعار «رسانه مردمی، جریان سازی، امیدآفرینی، اثرگذاری» در محل این خبرگزاری آغاز به کار کرد و تا شامگاه پنج شنبه ادامه داشت.
یکی از برنامه های این نشست جلسه با « عزت الله ضرغامی» رییس اسبق صدا و سیما و عضو فعلی شورای عالی فضای مجازی بود، که وی پس از این جلسه، به سوالات سرپرستان استانی مهر پاسخ داد.
* امروز علی رغم گسترش روز افزون فضای مجازی، تصمیم گیران و تصمیم سازان کشور ما بسیار عقب تر از این روند حرکت می کنند و این امر عدم درک فضا را به مخاطب القا می کند، تحلیل و راه حل شما در این زمینه چیست؟ چرا برخی از تصمیم گیرندگان حتی یک اکانت در شبکه های اجتماعی ندارند و در این زمینه دچار عقب ماندگی هستیم؟
این مطلب را تایید می کنم، ما نسبت به تحولات سریع فضای سایبری دچار عقب ماندگی هستیم و شورای عالی فضای مجازی هم که ابتکار رهبری معظم بود، علی رغم همه توصیه هایی که داشتند، به دلایل مختلف ناکارآمدی خاص خود را دارد و این امر را نیز بر حسب وظیفه منتقل کردیم.
این عقب ماندگی مهم است، ما در برخی اوقات مواضع آن تایمی نداریم، تصمیم گیران و تصمیم سازان هنوز ابعاد این پدیده را درک نکردند، خود فعال فضای مجازی و کنشگر در این زمینه نیستند و درک مناسبی از واکنش های فضای مجازی ندارند.
بنده پس از اتمام دوره مسئولیتم در صدا و سیما در فضای مجازی فعالیتم را به طور جدی شروع کردم و با گذشت ۴ سال از فعالیت در صدا و سیما به جز یک برنامه به رسانه ملی نرفتم، برای این که می خواهم مستقلا فضای مجازی را تجربه کنم و ببینم اگر کمی رسانه می فهمم، با موبایل خودم چقدر می توانم جریان سازی کنم و در ذهن مخاطب تاثیرگذار باشم. در طول این ۴ سال یافته های من در این حوزه زیاد بوده است.
در یک کار تحقیقاتی زمانی که می خواهید اثر یک متغیر را بسنجید، متغیرهای دیگر را ثابت نگاه داشته و دیگر متغیرها را تغییر می دهیم، تا میزان تاثیر آن را به دست بیاوریم، من فقط در حوزه مجازی متمرکز شدم و از رادیو و تلویزیون استفاده نکردم تا ببینم، افکار من در صفحات مجازی چقدر قابلیت انتشار دارد و نتایج خوبی نیز گرفتم.
یک نرم افزار مربوط به تلگرام وجود دارد که هر ۲۴ ساعت یک بار ۲۰ رتبه اول تلگرام را معرفی می کند، با این که من در تلگرام نیستم و ۲ کانال تلگرامی ام را ابتدای مطرح شدن بحث پیام رسان های داخلی بستم، اما چون مطالبم را در جای دیگر نوشته و کانال های تلگرامی اقدام به بازنشر آن می کنند، چند روز قبل مشاهده کردم، که توئیت و پیام های کوتاه من جزو این ۲۰ پیام بالا بود.
متاسفانه برخی مسئولان ما در حوزه فضای مجازی کم سواد و کم تجربه هستند، پدر بزرگ و مادر بزرگ ما در یک مقطعی کلاس می رفتند، تا حروف الفبا را یاد بگیرند و با سواد شوند، حال من معتقدم، نسل دهه ۸۰ و ۹۰ که رشد می کند و حاکم بر کشور می شوند، زندگی سایبری خواهد داشت و معتقدم در آینده جامعه ما ۲ پاره خواهد شد، یک سری افراد با سواد و یک سری افراد بی سواد، که دانشگاه هم رفته اند اما نمی توانند در فضای مجازی کنشگر باشند، نمی توانند در این فضا یک بلیط رزرو کنند، یک غذا سفارش دهند یا تاکسی بگیرند.
* آیا خط سیاسی شما تغییر کرده است؟
خیر، خط من همان خط اول انقلاب است، که ما به آن اعتقاد داشته و به خیابان آمده و شعار دادیم، الان هم پای آن ایستادیم، من با اعتقاد عمیق به حاکمیت برخی آسیب شناسی ها را انجام می دهم و عملکرد برخی از دستگاه ها را آسیب شناسی می کنم، برخی رفتارها مردم را ناراضی می کند.
امروز بچه های انجمن اسلامی مستقل هم پیش من بودند و گفتند، که ما ۲ شعار داریم، یکی از شعارهای آن ها این بود، « انتقاد به حکومت، آری، نفی حاکمیت، هرگز» ، بنده نیز به آن ها گفتم، ما اول انقلاب یک شعاری داشتیم، که بعدها سرود شد، « جمهوری اسلامی آری، حکومت خودکامان هرگز، به سلطه جویان شرق و غرب، فروش خاک ایران هرگز» .
الان هم بعد از ۴۰ سال کاملا به این شعار اعتقاد داریم. فردی مدیر یک جایی می شود، قاضی یک دادگاه یا مدیر یک اداره ای، دیگر خدایی می کند، نمی شود به این شخص انتقاد کرد، در جامعه از این موارد کم نیست، در هر ۳ قوه هم متاسفانه هست.
* چرا رسانه های ما حتی رسانه های انقلابی در یک چارچوب حرکت نمی کنند و حتی در مسائل ملی نیز هم افزایی ندارند و گاهی در موارد متعدد عملکردهای عجیب و غریب دارند؟
این امر، به خیلی پارامترها از جمله اخلاق خود ما بر می گردد.
این که رسانه ها تنوع داشته و هرکدام از منظر خود به موضوعات نگاه کنند، به جریانات مختلف فکری، حزبی و سیاسی بر می گردد، البته شورای عالی امنیت ملی هماهنگی خوبی با رسانه ها داشته و جلسات هم با رسانه ها برگزار می کنند، اما به هرحال تبع ما ایرانی ها نیز تا حدی مدیریت پذیر نیست، که یک مقدار آن نیز فرهنگی است.
* شما آرایش سیاسی کنونی کشور را چگونه می بینید؟ به نظر می رسد، خطوط چپ، راست یا اصلاح طلب و اصول گرا خیلی کم رنگ شده، این موضوع را تایید می کنید؟
بله، عقیده من هم این است، که دیگر اصلاح طلب و اصول گرا دِمُده شده و چند سال است، از این خط بندی عبور کردیم، چه بسیار افرادی که خود را در جریان اصول گرایی معرفی می کنند، اما در واقع نسبتی با اصول گرایی نداشته و کم تر از اصول انقلابی در آن ها شاهد هستیم و از آن فاصله دارند.
بسیاری از اصلاح طلبان نیز عافیت طلب بوده و به مسائل دیگر مشغول هستند و با نگاه اصلاح طلبی خاص که سال ۷۶ به اوج رسید، فاصله گرفتند، در اصلاح طلبان نیز زیاد مطرح می شود، که اصلاحات نیاز به اصلاحات جدید دارد، در اصول گرایی نیز فاصله با اصول مشاهده می شود.
من معتقد به نگاه انقلابی و غیر انقلابی در خط بندی های جدید هستم، عده ای از هر دو طیف سیاسی اصول گرایی و اصلاح طلبی با همه وجود به اصول انقلاب، به رفتارها و هنجارهای انقلابی اعتقاد دارند و تلاش دارند بر اصول بمانند، برخی از اصلاح طلب ها نیز از این جمله هستند، زیاد هم نیاز نیست، معروف باشند و زندگی این افراد بر پای اصول است، از طرفی افرادی نیز هستند، که از نظر سیاسی اصول گرا هستند، اما زندگی اشرافی خاصی داشته و سبک خاصی زندگی می کنند، این طبقاتی شدن که بسیاری از اصول گراها و اصلاح طلب ها به آن دامن می زنند، یک خطر است.
متاسفانه بسیاری از زندگی ها بر مبنای اشرافی گری بنا می شود، عده ای تا سالی چند بار خارج نروند، نفسشان بالا نمی آید. ادبیات آن ها، رفتار و سبک زندگی شان بر این پایه است، بخشی از این ها به فضای مجازی می آید و این همه نقد می شود، آن وقت می بینید، که چطور دفاع می کنند.
من معتقدم دوره جدید، دوره ارزش ها و هنجارهای انقلابی و غیر انقلابی است، نمی خواهم بگویم ضد انقلاب، اما غیر انقلابی است، در این غیر انقلابی ها از همه طیف های سیاسی حضور دارند، در آن انقلابی ها نیز همه طیف ها حاضر هستند.
ما باید به این ادبیات و مدل جدید عادت کنیم، یکی از این راه ها نیز گفتگو با یکدیگر است.
برخی در یک زمان شعار آشتی ملی می دادند، که من این را قبول ندارم، ما قهر نیستیم، که بخواهیم آشتی کنیم، عده ای خیال می کنند، گفتگوی ملی یعنی این که فلان آدم از یک جریان بیاید، با رهبری گفتگو کند، اصلا ما در این سطح نمی خواهیم قضاوت کنیم، اما این که آدم ها با یکدیگر حرف بزنند، گفتگو کرده و پشت به یکدیگر نکنند، در بین خود اصول گراها نیز این ضعف دیده می شود، گاهی یک خبری را می شنوند، به جای این که با یک تلفن از خود آن طرف بپرسند، می روند، جایی می نشینند، این حرف ها را نقد می کنند، آبروی طرف را می برند.
فرهنگ گفتگو و تعامل در ما از بین رفته است، در ۴۰ سالگی انقلاب باید فرهنگ گفتگو و تعامل را تشدید و تقویت کنیم، این عمل خواص زیادی دارد، شنیدن قرائت های مختلف آدم را منطقی تر و با حقایق آشناتر می کند، تیزی های بیخود را رفع می کند و یک فهم مشترک را سامان می دهد، از جهت گیری های رهبری مشخص است، ایشان نیز روی این مساله حساس هستند، وقتی می گویند، « جذب حداکثری، دفع حداقلی» این یک راهبرد است، اما برخی واقعا در پی جذب حداقلی و تنگ تر کردن دایره خودی ها هستند.
هرچه رهبری بر جذب حداکثری تاکید می کند، گوش نمی دهند، رهبری یک بار در خصوص مرزبندی سیاسی، در اوج فتنه فرمودند، شما با سلطنت طلب، ضد انقلاب و مطرب فراری مرزبندی کنید، اقلا بگویید ما از این ها نیستیم، که سران فتنه این مرزبندی را نکردند.
ما بیشتر از این نداریم، رهبری یک بار مرزبندی را به ما آموختند، ما باید با بقیه گفتگو کنیم، اما در این حوزه ها ضعیف عمل کرده و هزینه های اضافی بار نظام می کنیم.
* در حال حاضر اشرافی گری برخی مسئولان سبب شده که اعتماد مردم به مسئولان کم شده و باورشان نسبت به ارزش های انقلاب تحت تاثیر قرار گیرد. راهکار شما برای مقابله با فساد مدیران و حقوق های نجومی که باز هم می گیرند، چیست؟
به نظر من راهکار شفافیت و نظارت عمومی است، دستگاه های نظارتی ما در وظایف نظارتی خود ضعف دارند. من در صفحات مجازی بارها در این خصوص بحث کردم، نظارت عمومی می تواندجلوی این امر را بگیرد.
نظارت عمومی و پیشرفت به سوی شفافیت به ما کمک می کند. راه دیگری وجود ندارد، شاخصه ما برای ارزیابی مدیر باید این باشد، که رفتارش چقدر شفاف است، البته من معتقدم مدیران خوب ما به دلیل اشکالاتی که در دستگاه قضایی است و سختی هایی که دارند، حاضر به ریسک نیستند و مدیران قوی حاضر نیستند، به میدان بیایند و برخی اقدامات جهادی را انجام دهند، چون می ترسند، برایشان پرونده درست شود و به انواع و اقسام بهانه ها باید جواب بدهند، ما دچار چنین کلاف سردرگمی هستیم، اما راه دارد و با نظارت عمومی درست قابل حل است.
* چرا فساد اقتصادی همیشه در کشور وجود دارد؟ چرا همیشه راه برای فرار مفسدان اقتصادی در کشور وجود دارد؟
این به ناکارآمدی سیستم نظارتی ما بر می گردد، ما قانون و آیین نامه کم نداریم، اما زمانی که به سطح مدیران پایین می آییم، ضعف داریم و از این منظر ضربه می خوریم. قوانین ما نوعا خوب است، اما در دنیا، رویه نویسی خود علم است، شرکت هایی هستند، که رویه می نویسند، اطلاعات را از شما می گیرد و از مسئولیت و شرح وظایف ابدارچی، نگهبان و تا سطوح بالا می نویسد و به شما می دهد، اما رویه های ما رها است.
من در خصوص قطاری که در سمنان تصادف کرد، پست زدم، که رویه های ما غلط است، ما گران ترین دستگاه را خریده و نصب کردیم، اما رویه ما غلط است.
همین وارداتی که در خصوص خودرو داشتیم، مشکل در رویه های ما است و به مدیران اجرایی باز می گردد. مدیری که نتواند، تا آخرین مرحله رویه نویسی را نظارت کرده و جلوی مفاسد را بگیرد، هرچه قانون تصویب کنند، باز هم فساد داریم.
* نظر شما در خصوص اتفاقات فیضیه چیست، با توجه به این که صبحانه ای نیز با برگزار کنندگان این مراسم داشتید؟
من در پست خودم، حرف های دقیق آن ها را نوشتم.
هرچه از این افراد شنیدم، عین حرف های آن ها را نوشتم، خیلی روشنگری دارد، ضمن این که باید پذیرفت، حتما کار این افراد اشتباه بوده و مطلبی را که برافراشتند، نیز اشتباه بوده است. در واقع یک حاشیه ای ایجاد کردند و یک تجمع خوب را که برای پشتیبانی و دفاع از مردم تشکیل شده بود تحت شعاع آن حاشیه از بین بردند.
نکاتی را که لازم می دانستم، به آن دوستان گفتم، آن ها نیز متقابلا حرف هایشان را زدند، که باید حرف های هر ۲ طرف شنیده شود.
من پشتوانه ها و عقبه های آن ها را نیز می دانم، با افرادی هم که بحث کردم، طلبه نبودند، سطح بالا درس می خوانند.
نظر شما